I________LOVE_________YOU
|
نه ! کاری به کار عشق ندارم من هیچ چیز و هیچ کس را دیگر در این زمانه دوست ندارم انگار این روزگار چشم ندارد من و تو را یک روز خوشحال و بی ملال ببیند زیرا هر چیز و هر کس که دوست تر بداری حتی اگر یک نخ سیگار یا زهر مار باشد از تو دریغ میکند پس با همه وجودم خود را زدم به مردن تا روزگار دیگر کاری به کار من نداشته باشد این شعر را هم نا گفته میگذارم .... تا روزگار بو نبرد .... گفتم که ... کاری به کار عشق ندارم !
![]() همیشه صدایی بود که مرا آرام میکرد، همیشه دستهایی بود که دستهای سردم را گرم میکرد همیشه قلبی بود که مرا امیدوارم میکرد، همیشه چشمهایی بود که عاشقانه مرا نگاه میکرد همیشه کسی بود که در کنارم قدم میزد ، همیشه احساسی بود که مرا درک میکرد حالا من و مانده ام یک دنیای پوچ ، نه صداییست که مرا آرام کند و نه طبیبیست که مرا درمان کند ![]() همیشه دلتنگی بود و انتظار ، همیشه لبخند بود و به ظاهر یک عاشق ماندگار امروز دیگر مثل همیشه نیست ، حس و حال من مثل گذشته نیست امروز دیگر مثل همیشه نیست ، من هم طاقتی دارم ، صبرم تمام شدنیست شاید اگر مثل همیشه فکر کنم ، هیچگاه نخواهم توانست فراموشت کنم همیشه جایی بود که با دیدنش یاد تو در خاطرم زنده میشد ، همیشه آهنگی بود که با شنیدنش حرفهایت در ذهنم تکرار میشد ![]() آن لحظه ها همیشگی نبود ، عشق تو در قلبم ماندنی نبود ، بودنت در کنارم تکرار نشدنی بود! آری عشق های این زمانه همین است ، زود می آید و زود میگذرد... تا عشق تو آمد در قلبم، تو رفتی ، تا آمدم بگویم نرو ،رفته بودی ، تا خواستم فراموشت کنم خودم را فراموش کردم همیشه کسی بود که به درد دلهایم گوش میکرد ، همیشه کسی بود که اشکهایم را از گونه هایم پاک میکرد ، اینک من مانده ام و تنهایی ، ای یار بی وفای من کجایی ؟ یادی از من نمیکنی ، بی وفاتر از بی وفایی ، بی احساستر از تنهایی دیگر نمیخواهم همیشه مثل گذشته باشم ، میخواهم آزاد باشم ، میخواهم دائما پیش خودم بگویم که تا به حال کسی مثل تو را در قلبم نداشتم! ![]() انسان های خوب همانند گلهای قالیند،نه انتظار باران را دارند و نه دلهره چیده شدن دایمی اند و ماندگار،مناسبت ها تنها بهانه ایست تا از بهترین ها یاد کنیم......
پیرمرد به همسرش گفت بیا به یاد گذشته های دور، به محل قرارمان در جوانی برویم. من میروم تو کافه منتظرت می مانم و تو بیا سر قرار. بعد بنشینیم و حرفای عاشقانه بزنیم.
اگه قرار باشه ظرف 24 ساعت دنیا به پایان برسه
تموم خطوط تلفن،تالارهای گفتگو و ایمیلها اشغال می شه....
همه جا پر میشه از این كه:
رنجوندمت،پشیمونم،منو ببخش
تو را عاشقانه می پرستم
مراقب خودت باش.
اما بین این همه پیام یكی تكون دهنده تره:
همیشه عاشقت بودم ولی هیچ وقت بهت نگفتم!
پس عشق و محبترا تقدیم آنكس كه دوستش داریم كنیم
شاید كه دیگر فردایی نباشد.
زندگی یعنی یک نگاه ساده حال، با این وجود زندگی خود را چگونه خواهیم گذراند؟ |
|