I________LOVE_________YOU
 
قالب وبلاگ

بوسه یعنی لذت دلدادگی ، لذت از شب لذت از دیوانگی ،

بوسه آغازی برای ما شدن ، لحظه ای با دلبری تنها شدن ،

بوسه آتش می زند بر جسم و جان ،

بوسه یعنی عشق من با من بمان

[ یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:, ] [ 10:37 بعد از ظهر ] [ رها ] [ ]

 

ياد گرفتم كه عشق با تمام عظمتش 3-2 ماه بيشتر زنده نيست ياد گرفتم كه عشق يعني فاصله و فاصله يعني 2 خط موازي كه هيچگاه به هم نمي رسند ياد گرفتم در عشق هيچكس به اندازه خودت وفادار نيست و ياد گرفتم هر چه عاشق تري ، تنهاتري.........

[ یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:, ] [ 10:11 بعد از ظهر ] [ رها ] [ ]

 

نامه ی چارلی چاپلین به دخترش :

تا وقتی قلب عریان کسی را ندیدی بدن عریان خودت را نشان نده هیچ وقت چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت را نمی فهمد گریان مکن قلبت را خالی نگاه دار اگر هم روزی خواستی کسی را در قلبت جای دهی سعی کن که فقط یک نفر باشد و به او بگو که تو را بیشتر از خودم و کمتر از خدا دوست دارم زیرا که به خدا اعتقاد دارم و به تو نیاز ...

[ یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:, ] [ 10:4 بعد از ظهر ] [ رها ] [ ]

 

در تمام روزهای عاشقی که گذشت ،
حتی یک لحظه از آن روزها نیز از یادم نرفت
با اینکه قلبم بارها شکست
اما دلم باز هم به پای تو نشست
به هیچکسی دل نبست
با خودش عهد بست ، که این عشق اول و آخر است ،
همین و بس!
روزهای شیرین زندگی ام با تو
آرامش ، این تنها چیزیست که خواسته ام از تو
صداقت ، این تنها کلامیست که انتظار دارم از تو
حرف از وفاداری نمیزنم ، در عشق بی وفایی معنا ندارد
تو همیشه وفادار بمان
و ببین که قلبم جز به عشق تو نفس کشیدن دیگر کاری ندارد
نه عزیزم دیگر هیچ راهی ندارد
اینکه قلبم عاشق تو است و دیگر هیچ سرپناهی جز تو ندارد
اگر روزی بی تو باشم ، میخواهم که دنیا نباشد
اگر قرار باشد زنده باشم ، نمیخواهم هیچکسی جز تو در قلبم باشد
تو چه کردی با دل من
این نیست حال و هوای گذشته های دور من
اینک حس میکنم تویی زندگی من
گرتو نباشی نیست نفسی برای زنده ماندن من
یک جمله باقی مانده که ناتمام نماند شعر من
خیلی دوستت دارم عشق من

 

[ یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:, ] [ 9:25 بعد از ظهر ] [ رها ] [ ]

یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود ، ازش پرسید :
چرا دوستم داری ؟ واسه چی عاشقمی ؟
دلیلشو نمی دونم ... اما واقعا دوستت دارم .
تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی ... پس چطور دوستم داری ؟
چطور می تونی بگی عاشقمی ؟
من جداً دلیلشو نمی دونم ، اما می تونم بهت ثابت کنم .
ثابت کنی ؟ نه ! من می خوام دلیلتو بگی .
باشه .. باشه !!! می گم ... چون تو خوشگلی ، صدات گرم و خواستنیه ، همیشه بهم اهمیت میدی ، دوست داشتنی هستی ، با ملاحظه هستی ، بخاطر لبخندت !دختر از جواب های اون خیلی راضی و قانع شد .
متاسفانه ، چند روز بعد ، اون دختر تصادف وحشتناکی کرد و به حالت کما رفت .
پسر نامه ای رو کنارش گذاشت با این مضمون
عزیزم ، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم ، اما حالا که نمی تونی حرف بزنی ، می تونی ؟
نه ! پس دیگه نمی تونم عاشقت بمونم .
گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت کردن هات دوستت دارم اما حالا که نمی تونی برام اونجوری باشی ، پس منم نمی تونم دوستت داشته باشم . گفتم واسه لبخندات ، برای حرکاتت عاشقتم ، اما حالا نه می تونی بخندی نه حرکت کنی پس منم نمی تونم عاشقت باشم .اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان ، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره !!!
عشق دلیل می خواد ؟
نه ! معلومه که نه !!
پس من هنوز هم عاشقتم .
عشق واقعی هیچ وقت نمی میره .
این هوسه که کمتر و کمتر میشه و از بین میره .عشق خام و ناقص میگه : " من دوست دارم چون بهت نیاز دارم . "
" ولی عشق کامل و پخته میگه : " بهت نیاز دارم چون دوستت دارم . "
" سرنوشت تعیین میکنه که چه شخصی تو زندگیت وارد بشه ، اما قلب حکم می کنه که چه شخصی در قلبت بمونه "
[ یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:, ] [ 8:42 بعد از ظهر ] [ رها ] [ ]

 

همه جای دنیا پسر ها و دختر ها در روز نیم ساعت با هم هستند و بیست و سه ساعت و نیم دیگه رو به کارهای عادی زندگی خودشون مشغولن(خوردن ? خوابیدن? مطالعه? درس خوندن? کار کردن و..) اما تو ایران دختر ها و پسر ها بیست و سه ساعت و نیم به این فکر می کنن که چطوری میشه نیم ساعت با هم باشن.....

 

[ یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:, ] [ 2:43 بعد از ظهر ] [ رها ] [ ]

 

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری رد می شی بر میگرده و نگات میکنه بدون براش مهمی

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری می افتی بر میگرده و با عجله می یاد سمت تو بدون براش عزیزی

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری می خندی بر میگرده و نگات می کنه بدون واسش قشنگی

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری گریه می کنی بر میگرده می یاد باهات اشک میریزه بدون دوست داره

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری با یه نفر دیگه حرف میزنی ترکت می کنه بدون عاشقته

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری ترکش می کنی فقط سکوت می کنه بدون دیوونته

اگه یکی رو دیدی که از نبودنت داغون شده بدون که براش همه چی بودی

اگه یکی رو دیدی که یه روز از بی تو بودن می ناله بدون که بدون تو می میره

اگه یکی رو دیدی که بعد از رفتنت لباس سفید پوشیده بدون که بدونه تو مرده

گه یه روز دیدیش که یه گوشه افتاده و یه پارچه سفید روش کشیدن بدون واسه خاطر تو مرده

به خاطر تو زنده ام

[ شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, ] [ 10:17 بعد از ظهر ] [ رها ] [ ]

 

راستی هیچ وقت از خودت پرسیدی قیمت یه روز زندگی چنده؟

تموم روز روکارمیکنیم و اخرشم از زمین و زمان شاکی هستیم که از زندگی خیری ندیدیم.

تاحالا پرسیدی قیمت یه روز بارونی چنده؟

یه بعدازظهر دلنشین افتابی رو چند میخری؟حاضری برای بو کردن یه بنفشه وحشی توی یه صبح بهاری یه اسکناس درشت بدی؟پوستر تمام رخ ماه قیمتش چنده؟..........


ادامه مطلب
[ شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, ] [ 10:1 بعد از ظهر ] [ رها ] [ ]

 

ماامروزه خانه های بزرگتر اما خانواده های کوچکتر داریم...راحتی بیشتر اما زمان کمتر.

مدارک تحصیلی بالاتر ام درک عمومی پایین تر....اگاهی بیشتر اماقدرت تشخیص کمتر داریم.............


ادامه مطلب
[ شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, ] [ 9:58 بعد از ظهر ] [ رها ] [ ]

 

خسته ام از نوشتن کلام عشق.
خسته ام از عشق نوشتن.
اگر نیز گهگاهی می نویسم به خاطر وجود تو است نازنینم.
اگر عشق برایم ذره ای معنا دارد ، و اگر ذره ای از احساس آن در وجودم
 باقی مانده است به خاطر وجود تو است ای بهترینم.
تو نباشی همان یک ذره عشق نیز در وجودم نخواهد بود.
دیگر عشق برایم هیچ معنایی نخواهد داشت..........


ادامه مطلب
[ جمعه 14 بهمن 1390برچسب:, ] [ 6:55 بعد از ظهر ] [ رها ] [ ]



مثل تو ، همصدا با عشق هستم
تو که میدانی من تنها، عاشق تو هستم
چون روزی مثل تو بوده ام ، روزی در آرزوی داشتن تو بوده ام
حالا تو را دارم ، انگار که دنیا را دارم
میدانم تو نیز مثل من روزی آرزوی داشتن دنیا را داشتی
حالا تو زندگی منی و من دنیای تو
تمام احساسات عاشقانه ی من تقدیم به تو

[ جمعه 14 بهمن 1390برچسب:, ] [ 6:26 بعد از ظهر ] [ رها ] [ ]



دوباره آسمان این دل ابری شده .
دوباره این چشمهای خسته بارانی شده .
دوباره دلم گرفته است و شعر دلتنگی را برای این دل میخوانم.
میخوانم و اشک میریزم ، آنقدر اشک میریزم تا این اشکها تبدیل به گریه شوند.
در گوشه ای ، تنهای تنها و خسته از این دنیا .
دوباره این دل بهانه میگیرد و درد دلتنگی را در دلم بیشتر میکند.


ادامه مطلب
[ جمعه 14 بهمن 1390برچسب:, ] [ 6:14 بعد از ظهر ] [ رها ] [ ]

با تو آغاز نکردم که روزی به پایان برسانم.
عاشقت نشدم که روزی از عشق خسته شوم.
با تو عهد نبستم که روزی عهدم را بشکنم......


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, ] [ 1:55 قبل از ظهر ] [ رها ] [ ]


 

گریه نکن ، مرا با حرفهای پوچت آرام نکن ، دیگر دیر است برای با هم بودن .
گذشت آن لحظه های زیبا ، گذشت آن لحظه هایی که از دلتنگی ات اشک میریختم ، با یادت به آسمان پرستاره خیره می شدم.......


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, ] [ 1:30 قبل از ظهر ] [ رها ] [ ]

 


در این چند صباح باقی مانده از عمرم  میخواهم تنها باشم.
دیگر بس است هر چه غم دلتنگی و غصه فرداها را تحمل کردم.
با اینکه بی تو بودن برایم سخت است ، اما تو هنوز معنای عشق را نمیدانی.
نمیدانی چگونه باید با من باشی ، هنوز نمیدانم که در قلبت چه میگذرد.
نمیدانم در این مدتی که با هم بودیم مرا دوست داشتی یا نداشتی .
دیگر صبرم به پایان رسیده ، مرا فراموش کن........


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, ] [ 1:16 قبل از ظهر ] [ رها ] [ ]


می مانی و شبها پرستاره میشود
می آیی و زندگی عاشقانه میشود
میباری و همه جا تازه میشود
می تابی و دلم بیشتر عاشقت میشود
با تو بودن تکرار میشود
این تکرارها باز هم تکرار میشود و
دنیا که تو باشی از آن میشود
تو هستی و دلم به تو خوش است
تو می مانی همین برایم کافیست
آسمان چشمانم همیشه به رنگ آبیست
میخواهمت ، میخواهمت ای تمام بود و نبودم
تو کجا بودی لحظه هایی که در پی تو بودم
تو کجا بودی لحظه ای که در آرزوی داشتن یکی مثل تو بودم
میخواهمت تا ابد ، این احساسم همیشه در دلت بماند!
نیامده ام که بی وفا باشم ، آمده ام که با تمام وجودم عاشقت باشم
همانگونه که اینک دیوانه ات هستم ، مثل این است که عمریست گرفتار تو هستم
می مانی و شبها پر ستاره میشود ، می آیی و زندگی ام از این رو به آن رو میشود
میدانی که هیچکس مثل من اینگونه عاشقت نمیشود، میدانی که هیچکس مثل من درگیر تو نمیشود
میخوانمت و دلم هوس فریاد میکند ، فریاد نام تو همراه با احساسی در اعماق قلب من
حسی که به آن شک ندارم ، دوستت دارم عشق من

[ پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, ] [ 1:56 قبل از ظهر ] [ رها ] [ ]


 

 

 

 

روز به روز که میگذرد بیشتر عاشقت میشوم
این لحظه های عاشقانه که میگذرد بیشتر محو عشق بی همتای تو میشوم
کسی نیست مانند تو ، گرچه نمیگردم به دنبال یکی مثل تو، اما اعتراف میکنم که یار وفاداری نیست در دنیا غیر از تو!.............


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, ] [ 1:51 قبل از ظهر ] [ رها ] [ ]

صبر کن عشق تو تفسیر شود بعد برو ، یا دل از ماندن تو سیر شود بعد برو ، خواب دیدی که دل دست به دامان تو شد ، تو بمان خواب تو تعبیر شود بعد برو ، لحظه ای باد تو را خواند که با او بروی ، تو بمان تا به یقین دیر شود بعد برو ، صبر کن عشق زمینگیر شود بعد برو ، یا دل از دیده ی تو سیر شود بعد برو ، تو اگر کوچ کنی بغض خدا می شکند ، تو بمان گریه به زنجیر شود بعد برو .

 

[ چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, ] [ 1:51 قبل از ظهر ] [ رها ] [ ]


خدایا 
احساس مي کنم زود عادت مي کنم و گاهي به اشتباه اسم آنرا دوست داشتن مي گذارم. 
 
خدايا... 
مي ترسم از اينکه به گناه کاري که نفسم آنرا صحيح مي خواند و دلم از آن مي ترسد و عقلم به آن شک دارد، در آتش بي مهري ات بسوزم. ..............


ادامه مطلب
[ سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:, ] [ 2:18 قبل از ظهر ] [ رها ] [ ]
میخ
پسر بچه‌ای بود كه اخلاق خوبی نداشت. پدرش جعبه‌ای میخ به او داد و گفت هربار كه عصبانی می‌شوی باید یك میخ به دیوار بكوبی.

روز اول، پسر بچه 37 میخ به دیوار كوبید. طی چند هفته بعد، همان طور كه یاد می‌گرفت چگونه عصبانیتش را كنترل كند، تعداد میخهای كوبیده شده به دیوار كمتر می‌شد. او فهمید كه كنترل عصبانیتش آسان‌تر از كوبیدن میخها بر دیوار است ...

بالاخره روزی رسید كه پسر بچه دیگر عصبانی نمی‌شد. او این مسئله را به پدرش گفت و پدر نیز پیشنهاد داد هر بار كه می تواند عصبانیتش را كنترل كند، یكی از میخها را از دیوار در آورد.

روزها گذشت و پسر بچه بالاخره توانست به پدرش بگوید كه تمام میخها را از دیوار بیرون آورده است. پدر دست پسر بچه را گرفت و به كنار دیوار برد و گفت :
پسرم ! تو كار خوبی انجام دادی و توانستی بر خشم پیروز شوی . اما به سوراخهای دیوار نگاه كن. دیوار دیگر مثل گذشته‌اش نمی‌شود.

وقتی تو در هنگام عصبانیت حرفهایی می‌زنی ، آن حرفها هم چنین آثاری به جای می‌گذارند. تو می‌توانی چاقویی در دل انسانی فرو كنی و آن را بیرون آوری. اما هزاران بار عذر خواهی هم فایده ندارد؛ آن زخم سر جایش است. زخم زبان هم به اندازه زخم چاقو دردناك است.

[ سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:, ] [ 2:1 قبل از ظهر ] [ رها ] [ ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

سلام دوست عزیز.به خاطر اینکه به وبلاگم سر زدی ممنونم ازت.و خوشحال میشم نظر های گلتونو بخونم پس نظر یادت نره جیگر.موفق باشی
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ___I LOVE U___ و آدرس loveface.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 85
بازدید ماه : 2236
بازدید کل : 28918
تعداد مطالب : 280
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



ابزار وبلاگنویسان